۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه

درسهایی که از تجربیات جنگ داخلی در سوریه و اسپانیا باید آموخت


اوایل ماه ژوئن2012 گروههای مخالفان مسلح در سوریه از تشکیل یک جبهه انقلابی و اتحاد با یکدیگر علیه حکومت بشار اسد خبر داده بودند. یکی از رهبران مخالفان ضمن اعلام این خبر در آن تارخ گفته بود  که این اتحاد در ‌‌نهایت منجر به تشکیل جبهه آزادی بخش ملی می شود و تا سرنگونی رژیم بشار اسد ادامه خواهد داشت.البته در آن تاریخ مشخص نبود که چنین اتحادی کدام نیروها را در بر خواهد گرفت ?
 در آن زمان بین تعدادی از کمونیستها ی مستقل غیر حزبی ایران و تعدادی از آنارشیستهای ایران مباحثی برای شرکت در مبارزات جاری سوریه در جریان بود و افرادی با گرایشات آنارشیستی و افرادی با گرایشات کمونیستی در پی شرکت در یک جبهه انقلابی بودند که به کمونیستها و آنارشیستهای سوریه بپیوندند در صورتی که نیروهای انقلابی کمونیست و آنارشیست سوریه عملا در مبارزات جاری و جنگ داخلی سوریه به طور مستقل شرکت می داشتند و در واقع به عنوان جبهه سوم مستقل می خواستند با رژیم اسد مبارزه کنند و صفی مستقل از اسلامگرایان  و نیروهای وابسته به دولتهای دیگر داشته باشند که البته توازن سیاسی و نظامی در سوریه با دخالت ایران ,چین و سوریه از یکطرف و دخالت عربستان ,ترکیه ,قطر و....و دفاع از جریانات اسلامی ,لیبرال و ناسیونالیست از طرفی دیگر به سرعت تغییر کرد.
همانطور که در جنگ داخلی اسپانیا از سال ۱۹۳۶ تا سال ۱۹۳۹ کلیهٔ عناصر جناح چپ، یعنی جمهوری خواهان، سوسیالسیت‌ها، آنارشیست‌ها و کمونیست‌ها دست به دست هم دادند و یک جبهه در برابر سلطنت طلبان، روحانیون، افسران ارتش و فاشیسم  تشکیل دادند و هزاران نفر از اشخاصی که متمایل به جناح چپ و عمدتا آنارشیستها و ضد فاشیست بودند از ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی روانهٔ جنگ داخلی  اسپانیا گردیدند تا در صفوف آزادیخواهان جمهوری اسپانیا، مبارزه نمایند .اگر چنین نیروهایی در مقابل هم در سوریه صف بندی می کردند ما نیزمی توانستیم چنین جبهه ای را در سوریه تشکیل دهیم  و سپس بر سر ایران متمرکز شویم و یک جنگ داخلی مانند سوریه اما با این تفاوت که مانند جنگ داخلی اسپانیا, آنارشیستها , جمهوریخواهان مستقل و چپ های مستقل رادیکال همراه با حمایت آنارشیستها و چپ های رادیکال دیگر کشورها  یک جبهه قدرتمند تشکیل می دادند.
 به هر حال در همان زمان معتقد بودیم که باید ابتدا با نیروهای انقلابی آنارشیست و کمونیست سوریه تماس گرفت و نظر و تحلیل آنها را جویا شد و همچنان اوضاع سیاسی و نظامی و تغییر تحولات و توازن قوا و نیرو و میزان دخالت قدرت ها را رصد کرد و سپس بعد از ارزیابی دقیق , پیوستن یا نپیوستن به نیروهای مترقی انقلابی سوریه را مورد تجریه و تحلیل و ارزیابی دقیق قرار دهیم تا بتوانیم بدرستی تصمیم گیری کنیم اما از آنجائیکه هیچ خبری از یک نیروی سوم غیر وابسته به غرب و غیر وابسته به جریانات اسلامی نبود و این دو جریان به شدت توسط دولتها حمایت می شدند و نتوانستیم با نیروهای مشابه خود ارتباط برقرار کنیم و دیگر عواملی که به آنها اشاره خواهم کرد که باعث حضور دیگر نیروهای مستقل مردمی از سرتاسر جهان و از جمله ما, در سوریه نگشت.
نبود یک جبهه مستقل در سوریه که از نیروهای دمکرات و آزادیخواه مردمی مانند سکولارهای مستقل ضد دولتی, چپ های رادیکال و آنارشیستها, باعث عدم حضور ما در سوریه گشت.
 حضور گسترده اسلام گرایان طالبانی از دیگر کشورها و حمایت برخی از کشورهای اسلامی به لحاظ مالی, تجهیزات نظامی, تدارکاتی و سیاسی از آنها که بسیار اهمیت داشت.
حمایت اروپا و غرب از اپوزیسیون مورد نظر خود به لحاظ سیاسی, مالی, تجهیزات نظامی, رسانه ای و تبلیغاتی باعث شد که بیش از ده گروه و سازمان اسلامگرای عمدتا سلفی فعال در حلب، از شناسایی ائتلاف جدید مخالفان رژیم سوریه خودداری کنند. نمایندگان این گروهها با انتشار ویدیویی با اتفاق آراء مخالفت جمعی خود را با طرح شورای ملی ائتلاف اعلام کردند.
این گروهها و در راس آنها بزرگترینشان گروه سلفی" جبهه النصره لاهل الشام "و سپس" لواء التوحید"و دیگر گروه های کوچکتر مانند" بریگارد خالد ابن ولید"، "باتلیون عمر"،" گردان‌های یزید" هستند که بیشتر اعضای آنها از کشورهای دیگر به سوریه آمده‌اند.این چند گروه اسلام‌گرای سلفی در مناطقی از سوریه ظاهر شده که از امکانات مالی و تسلیحاتی مناسبی برخوردارند و علاوه بر عملیات نظامی برای نفوذ در میان مردم در حال سازماندهی یک شبکه کمک‌رسانی به آن‌ها نیز هستند. 
 اکتیک‌های آن همانند دیگر گروه‌های اسلام‌گرا، ترور ، بمب‌گذاری و عملیات انتحاری است و پر سروصداترین اقدام این گروه نیز انفجارمرکز امنیتی حلب بود که حدود ۳۰ کشته برجای گذاشت.برخلاف تبلیغات و بزرگنمائی رژیم سوریه تعداد اعضای این گروه‌ها بسیار کم است و در میان مردم سوریه اعتباری ندارند و از همین روست که اغلب می کوشند خود را وابسته به ارتش آزاد معرفی کنند و در برخی موارد که کوشیده‌اند در مناطق آزاد شده، پرچم خود را بلند کنند، کار به درگیری با مردم کشیده است. معهذا از آنجائی که به ویژه از سوی شیوخ عرب از نظر مالی و تسلیحاتی تقویت می‌شوند، تروریست‌های اسلام‌گرای کشورهای دیگر نیز به آنها می‌پیوندند و تجارب نظامی نیز دارند، می‌توانند در محدوده‌ای در جریان جنگ داخلی رشد کنند . با این حال این گروه ها، ضمن رد هر گونه همکاری با جناح مورد حمایت غرب، خواهان تشکیل یک حکومت اسلامی در سوریه هستند.

این درحالیست که ائتلاف جدید مخالفان بشار اسد که به تازگی در قطر اعلام موجودیت کرده است قاهره را بعنوان مقر اصلی فعالیت خود برگزید.
احمد معاذ الخطیب رییس این ائتلاف پس از دیدار با محمد کامل عمرو وزیر خارجه مصر بصورت یکجانبه از این تصمیم پرده برداشت.
در همین حال ایتالیا نیز به جمع کشورهایی پیوست که ائتلاف مخالفان رژیم سوریه را به رسمیت شناخته اند. ماریو مونتی نخست وزیر این کشور پس از دیدار با شیخ حامد بن جاسم آل ثانی، همتای قطری خود و در گفتگو با شبکه تلویزیونی الجزیره انگلیسی این مسئله را تایید کرد.
پیش تر فرانسه و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس این گروه را بعنوان “تنها نمایندگان مشروع ملت سوریه” مورد شناسایی رسمی قرار داده بودند."

سکولار بودن دیکتاتوری دولت بشار اسد و خطر به قدرت رسیدن اسلامگرایان و حمایت بخشی از چپها و سکولارهای سوریه  از رژیم بشار اسد و بیانیه مشترک حزب توده ایران و حزب کمونیست سوریه ( متحد ) و فراخوانی احزاب چپ جهان به حمایت از سوریه و اسد و مخالفت با هر گونه دخالت نظامی و تحریم اقتصادی این کشور بحران زده از طرف دول امپریالیستی منتهی می شود به حمایت حزب کمونیست برزیل و حزب کمونیست پاکستان و انگلستان و 35 حزب دیگر از سراسر جهان که بر مقاومت دولت اسد تاکید می ورزند .
حمایت گسترده جمهوری اسلامی از دولت سوریه به لحاظ مالی, نظامی ,سیاسی تسلیحاتی, فرستادن مشاوران امنیتی , سپاه قدس , حمایت رسانه ای و تبلیغاتی ,که به فضای ضد ایرانی در سوریه  دامن می زد و حضور مخالفین رژیم جمهوری اسلامی را در سوریه بسیار مخاطره آمیز می کرد.
عدم مشارکت نیروهای مردمی چپ رادیکال و آنارشیستهای جهان به دلیل نبود نیروهای مردمی و مترقی مانند خود در بین مبارزین سوریه ای یک خلا جدی بود.
علاوه بر تمام این موارد عدم انسجام ما به عنوان نیروهای مترقی ایران و نداشتن امکانات مالی, تسلیحاتی و ارتباطی باعث شد که نتوانیم در مبارزات سوریه شرکت کنیم. 

نظام جلالی 23.11.2012 

  لینکهای مرتبط :

 جنگ داخلی گریز ناپذیر است و می بایست مانند رژیم خود را آماده کنیم 


در صورت سوریه ای شدن ایران دخالتگری یا عدم دخالتگری 

آیا بجزجنگ داخلی در ایران راه دیگری برای سرنگونی رژیم وجود دارد?

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر