۱۳۹۱ اسفند ۴, جمعه

کشور عزیزم سلام!



منبع عکس

این منم ،فرزند خودت،
همونی که بهش می گفتی :فرزند شهید!.........
آره این منم ،همون بچه ای که قبل از چشم باز کردن در این دنیا ،بزرگ شدم .
اونم به لطف تو!!
می دونی چرا؟!
چون دخترت اصلا بابایی نبود ،ولی عاشق مردونگی یی شد که تو ،در وجودش تربیت کردی!...
ببخشید که بهتون (تو)،می گم ،این از حس نزدیکی من به شماهاست !آخه عادت ندارم به نزدیکانم ،شما بگم !.....
عزیزترینم
اصلا میدونی چند وقته از خونه رفتم !؟؟ بایدم ندونی چون از اول خونه خرابم کردی .
به لطف تو به اسرار راز پی بردم .با نور روشن اسلامی که هنوزم پاسخی برایم ندارد ،الان ایمان دارم به خدایی که تو می خواستی در خودت به من نشان دهی.
خوب یاد گرفتم که زبان تو،زبان عمل عکس ،بازخورده عکسه !!!!!!!!......
همه وجودم
چرا اینقدر خودتو اذیت کردی تا به من بفهمانی که من یک ایرانیم وخدا یکی است وهمه اینها را میتوانم در هر جای این دنیا پیدا کنم..............
با اسلامت منو به خود باوری ی ،خدای اصلی خودم رسوندی .ازت بسیار ممنونم !.....
29 سال منو خوب تربیت کردی ،چون الان که در بلاد کفر م ،می تونم مثل یک فرشته ،سبک بال بخندم وبدون هیچ ترسی اعتراف کنم که،همه اون بهشت و جهنمی که منو ازش می ترسوندی ،در واقع :نفس خود تو بود که منو به راه راست هدایت کرد.
هر وقت تو کلاست بودم ،یتیم شهیدی بودم ،میان آغوش تنگ پر خارت ،که یادم دادی چطور در این تن ،فراموش کنم که مادرم به خاطر تو ،ناموسش رو دو دستی تقدیم تو وخانواده ات کرده......از یاد ببرم که به خاطر اسلام تو به گاه رفتم و به اجبار زیر دست هم خونی بزرگ شوم که ،ذره ذره خونمو می مکید ومن مصمم تر از همیشه یاد می گرفتم که،زمین خدا بزرگ تر از آن است که فقط منو تو در آن نفس بکشیم.
می دونم هنوزم منو به یاد نیاوردی ،ولی برایت نوشتم که بگم نگران من نباش ،چون به لطف تو روحم با تغییر صیقل خورده و خوب می تونه از خودش در برار افکار منفی اسلامت محافظت کند.
عزیز ترینم ،نمی دونی اینقدر دلم تنگته که اصلا به دلم نمی رسه !!.....
نمی دونی چقدر ممنون دیوانه خوانه ای هستم که منو توش بزرگ کردی ،چون به لطف اون الان 100%مطمئنم که من
زهرا واعظی ،فرزند شهید علی اکبر واعظی ویک ایرانیم
فقط یه ایرانی  

بازم برات می نویسم .خیلی نگرانتم .همان طور که پدرم بود!!

۱ نظر: