۱۳۹۲ فروردین ۵, دوشنبه

چگونه جامعه توان خروج از بحران های سیاسی و اجتماعی خود را خواهد یافت ?


آنگاه که هر فردی بخواهد و تصمیم بگیرد که در اندیشیدن جمعی سهیم شود و ما تلاش کنیم که گوشه ای از اندیشه نوین , راهگشا و انسانگرا را خلق کنیم و خالق و تولید کننده اندیشه و نه صرفا مصرف کننده اندیشه پیشینیان خود باشیم ,آنگاه است که زمینه های رشد و ترقی جامعه فراهم خواهد شد و جامعه توان خروج از بحران های سیاسی و اجتماعی خود را خواهد یافت.

شبکه آنارشیستی

۳ نظر:

  1. یا خیلی خوشخیالی یا ساده انگار یا اصلا از مرحله پرتی!
    مثل همون دنیای آناراشیستت تو رویا و دنیای خیالی نه دنیای واقعی
    این حرفای قشتگ فقط بدرد جوامعی میخوره نظیر همون اروپایی که توش هستی یا جوامعی که اکثریتش یک حداقلی از بینش و درک این چیزارو داشته باشن
    خیلی از مرحله پرتی بخدا خبراز واقعیت جامعه خودت باونصورت نداری منضورم اکثریت جامعه هست نه اون الیت با فرهنگ و کتابخون و متجدد و امثالهم
    توی بطن اروپا در دنیای تخیلات و فضای خواسته های یوتو پیامانند خودتی واقعا خبر از توده مردم خودت بازم باونصورت نداری
    به تهران به پایتخت نگاه نکن گو اینکه این توده بیفرهنگی که میگم اونجا هم هست ولی بواسطه محیطش و پیش زمینه اش فرهنگ مردمش بالاتره
    من تو شهرستان یا شهر بزرگی زتدگی میکنم تو شهر خودم تو زادگاه خودم توی شهری که جداندرجد فامیلم بوده اینروزا احساس غریبی و غربت میکنم اهالی این شهر بزرگ این شهرمثلا با فرهنگ این پایتخت ادب و هنر و بزرگان ایران این شهر مثلا توریستی در زمان حال بیک اقلیت کوجک تبدیل شده اند. تو خیابون تو اداره تو هرجا میری لهجه هایی میشنوی بجزلهجه بومی و مادری خودت . این مهم نیست ولی چیزی که آدمو ناامید میکنه به وحشت میندازه و دلت میخواد که اینجارو ترک کنی بری اصلا. اینه که ناگهان خودتو در میونه اکثریتی میبینی که با خیلی چیزاش همخوانی و وجه مشترکی جز همشهری بودن نداری!
    ظاهراشون شیک ومدرن دخترها موهای رنگ کرده مش زده و مانتوهای آنچنانی و آخرین مدل موبایلهای روز دنیا پسرهاشونم همینطور . تو خیابون پراز ماشین تو مغازه ها پراز مشتری و قروفر . . ولی ی ی دریغ از سواد دریغ از فرهنگ دریغ از یک ذره عمق
    این تورو به وحشت میندازه. تا دهن بازنکرده نمیفهمی پشت اون ظاهر و قروفر چیه در ذهنت فکر میکنی کس یا کسانی بااون هیبت حتما چیزی هست کسی هست عمقکی در وجودش هست ولی دهن که باز کرد میفهمی چند مرده حلاجه و داری چه سطحی از شعوره و دغدغه چی رو داه

    پاسخحذف
  2. طی این سالها خیل عظیمی و قشر عظیمی از اطراف شهرها و روستاها به درون شهرهای بزرگ مجاور سرازیر شدند زمینهایشان ارزشی پیدا کرده در شهر با ماشینهای لوکس و خانه های پراز اجناس لوکس ساکن شده اند بطوریکه اهالی و بومیان اون شهر به حاشیه رانده شده خود گله دارند ازین وضعیت و ناراضیند
    بازم اینها مهم نیست مهم اونه که تو با خیل عظیمی از نسلی مواجه هستی که مطلقا سواد نداره اصلا فرهنگ نداره منظورم از سواد فقط خوندن و نوشتن نیست گو اینکه خیلیاشونم واقعا بیسوادن
    یک سری باین مطب های دکتر این کلینیک ها بیمارستانها و مراکز اداری خیابونهای شلوغ و غیره بزن میفهمی چی میگم . رفته بودم بیمارستان عمل جراحی داشتم مثلا یکی از بهترین بیمارستانهای این شهره با دستگاه ام آر آی . افراد داخل بخش که اغلب هم دختران جوان بودن همه ظاهری شیک و متجدد و مثلا دوره دیده ولی بیسواد بود برای اون بخش و برای اون محل سواد لازمو نداشت حتی اسم فامیل مریض رو غلط مینوشت باید هی تصیحش میکردی . ازون وحشتناکتر تو اطاق عمل افرادی که واردش شدن که بازم همه اعلب جوان بیست وچندساله بودن کارهاشون تورو به وخشت مینداخت و میترسیدی خودتو جونتو بدی دست اینا
    تو اطاق جراحی میگفتن و میخندید انگار که اومدن پارتی یا مهمونیه حرکاتشون و ظاهرشنو اصلا به پرسنل بیمارستان اونم اطاق عمل نمیخورد به مریض بی اعتنا و بی توجه بودن هواسشون به خودشون بود من بارها جراحی کردم قبلنا باین شدت نبود ولی هرچی میگذره لاابالی گری و هرج و مرج در میحطهای تخصصی و حرفه ای بیتشر دیده میشه بخصوص نسل جدید حداقل نسل قبل یک کلاسی یک منشی یک استانداردی در برای خودش داشت . یک حداقلهایی رعایت میشد. ولی این روزا بندرت اینطوره و داره بدتر و بدتر میشه
    گذشته از مدیریت خود کارمندان و افراد هم همه لاابالی شده و اعلب وجدان کار ندارن فقط تو فکرقروفرشه و ورر رفتن دایم با موبایلشه.
    من خارج هم بودم بخدا کی اونجا ازین کارا میکنند کی اینقدر تو حرفه خودش لاابالی و بی قیده تا این اندازه. بدبختانه این وضعیت تا سطح مدیریت هم ادامه داره چون خود مدیر هم اون تخصص و مدیریت رو نداره. اینو بگیر برو بالاتر و بالاتر . . همینه دیگه
    با خیل عظیمی از نسلی مواجهی و باید حشرو نشر کنی که بیفرهنگه واقعا بی فرهنگه و به لاابالی گری عادت کرده از همون اول و دیگه کاریش نمیشه کرد نمیشه عوضش کرد. مردم ایران ذاتا خوبند ولی حقه باز و متقلب بزرگ شده اند متاسفانه. در نگاه سطحی نمیشه اینو دید ولی با کمی معاشرت و حشرونشر چرا
    از بیفرهنگی عامه مردم گریه ات میگیره. مردمی که تنها دغدغه اشون عیشوخوشی و هجویاته و اغلب کمترین عمق یا علاقه ای به اون چیزای که در نوشتت هست درشون دیده نمیشه!
    این هست عام مردم . نه اون یوتو پیایی دوراز واقعیت اجتماعی که ما درش هستیم و داریم لمس میکنیم!؟
    اول شعور و فرهنگ بعد اون رشد و حرکتی که شما ازش حرف میزنی
    این مردم پول و پله دارن. لوازم لوکس داره ولی کاملا بیفرهنگه!
    برو ببین فرهنگ چیه !؟؟
    تو ذهنییتی هستی آرامانگرا نمیفهمی چی میگم بزار چند سال دیگه واقعیات خودت و روزگار بهت خواهد فهماند!
    تا نرسی ندانی و نخواهی دانست!

    پاسخحذف
  3. ونداد عزیز ممنون از وقتی که گذاشتید و ارزیابی خود را از نوع روابط اجتماعی حاکم با نگاه خاص خودتان یا به نوعی جامعه شناسانه مورد بررسی و تحلیل قرار دادید.ما اما ارزیابی کاملا متفاوتی با شما داریم و رفقای ما نیز در ایران هستند .
    نکته آخر اینکه همانطور که گفتید شاید ما خیلی خوشخیال یا ساده انگار یا اصلا از مرحله پرت باشیم !
    با سپاس و احترام فراوان

    پاسخحذف