۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه

خاطرات آنارشیست ها و تاریخ نویسی بلشویک ها



کارگران به حرف رهبران تان گوش دهید !

 
نصرت شاد



nosrat-shad.jpg
آنارشیست های روس به مدت 5 سال یعنی بین سالهای 1922-1917 در دو منطقه از شوروی به بحث و مبارزه با بلشویکها برای دفاع از آزادی پرداختند ؛ در جنوب شوروی ، در کشور اوکرائین در منطقه ای به وسعت کشور ایرلند با جمعیتی حدود هفت میلیون ، و در شمال شوروی ، در روی جزیره کرونشتاین ، در سی کیلومتری پتروگراد سابق و لنین گراد بعدی ، با جمعیتی حدود 30000 نفر، که غالب آنان اعضای نیروی دریایی پیشین و جدید بودند .
کروپتکین ، یکی از تئوریسین های آنارشیسم مینویسد ، هیچ ادبیاتی مانند ادبیات قرن 19 روس مبلغ مبارزه مسلحانه نبوده . در رمان " پدران و پسران " تورگنیف ، نیهلیسم مثبت آن مشوق آناریشسم سیاسی است . و در رمان " غولهای " داستایوسکی ، بجای نیهلیسم منکر خدا ، یک اخلاق ماتریالیستی تبلیغ میگردد . چکامه های پوشکین از جمله شعر " خنجر " او، دستهای هزاران جوان مبارز را مسلح نمود .

هرتسن در انجمن و شوراهای روستایی ، هسته سوسیالیسم نوع روسی را میدید . فولین ، آنارشیستی فعال ، با اسم آلمانی تبار آیشباوم ، بعدها خالق کتاب 3 جلدی " انقلاب ناشناس " را ، آنارشیستها تئوریسین شوراها در انقلاب 1905 میدیدند . بلشویکها این کشف را به تروتسکی در سال 1917 نسبت میدادند . فولین میگفت هر قدرت سیاسی مثل گاو جنگی شاخدار، روزی به مردم و اطرافیان خود شاخ حواهد زد .

سنت مارکسیستی از آغاز، آنارشیسم را نوعی اتوپی خرده بورژوایی می نامید و بلشویکها آنرا بیماری کودکی انقلاب بشمار می آوردند و فکر میکردند که جنبش خرده بورژوایی آنارشیستی در طی زمان به مرگ طبیعی محکوم است .

آنازشیستها خواهان اداره قدرت بسبک شورایی کمون پاریس بودند و بلشویکها از طریق حزب کمونیست قصد تمرکز قدرت در دولت را داشتند . بعضی از آنارشیستها حتی تا سال 1918 بلشویکها را مارکسیست و سوسیالیست یعنی برادر طبقاتی خطاب میکردند .

کروپتکین اهمیت انقلاب روس را به اندازه اهمیت انقلاب انگلیس بین سالهای 1648-1639 و انقلاب فرانسه بین سالهای 1794-1789 میدانست . او میگفت که انقلاب روس ادامه انقلاب انگلیس و فرانسه در اروپا بوده است .

اما گلدمن ، یکی از زنان نظریه پرداز آنارشیسم ، میگفت که لنین آماده است تا انقلاب را قربانی نجات روسیه نماید ، گرچه خلق روس ذاتا آنارشیست است و بشر تاکنون نتوانسته اصل بهتری از آزادی آنارشیستی را کشف کند . آنارشیست دیگری استالین را فرزند خلف لنین و تروتسکی نامید . لنین یکبار گفته بود که از دزدها باید دزدی کرد . گروه دیگری از آنارشیستها، امروزه مدعی هستند که نه بلشویسم بلکه مارکسیسم ناتوانی خود را در شوروی نشان داد .

در نظر آنارشیستها هر نوع قدرت سیاسی یا دیکتاتوری، موجب منفعل شدن انسان میشود چون هر دولتی ذاتا ایستا و سازمانگرا ، و هر انقلابی ذاتا پویا و جاری است . حزب کمونیست بلشویکها، خود را آوانگارد پرولتاریا و سکاندار قدرت سیاسی در دولت میدانست .

رهبر آنارشیستهای کشور اوکرائین در جنوب روسیه آنزمان، ناسترو- ماخنو 1935-1889 نام داشت . او در 19 سالگی به جرم ترور سیاسی در روسیه تزاری ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شده بود و حین انقلاب اکتبر از زندان آزاد شد ولی در سال 1921 بر اثر شکست آنارشیستهای اوکرائین به فرانسه پناهده شد و در سال 1935 بر اثر عواقب زخمهای جنگ و زندان، درگذشت .

ماخنو در سال 1918 با لنین دیدار و گفتگو کرد و بقول تروتسکی، لنین حاضر شد منطقه ای از کشور اوکرائین را در اختیار آنارشیستها بگذارد تا آنان سوسیالیسم آنارشیستی خود را تجربه کنند ولی این وعده عملی نشد و سرانجام بلشویکها به سرکوب متحدان سابق خود یعنی آنارشیستها پرداختند .

در طول 4 سال جنگ داخلی تعداد اعضای آنارشیستها درا وکرائین به 30000 نفر رسیده بود . اوکرائین در زبان روسی یعنی کشوری در حاشیه و مرز . جنبش ماخنو یک جنبش دهقانی بود .

جنبش دیگر شوروی بعد از انقلاب اکتبر ، جنبش آنارشیستی جزیره کرونشتات در شمال، خواهان انقلاب شورایی در مقابل سوسیالیسم دولتی بلشویکها بود . آنها میگفتند که دیکتاتوری بورژوایی جای خود را به دیکتاتوری پرولتاریا و آوانگارد آن یعنی حزب کمونیست داده است .

آنارشیستها به انتقاد از کمونیستهای غرب پرداختند که در باره رفتار بلشویکها سکوت نمودند . در نظر آنارشیستها انقلاب، آینه روزهای آینده خواهد بود یعنی کودکی که در حال مرد شدن مبارزه میکرد .

در زمان جنگ داخلی لنین از کمونیسم نظامی میگفت . او در کتاب " دولت و انقلاب " از یک طرف از قدرت شوراها میگفت و از طرف دیگر از کاپیتالیسم دولتی بسبک آلمان ویلهلمی در زمان جنگ جهانی اول .

در نظر آنارشیستها دولت مرکز گرای بلشویکها موجب نابودی نظام شوراها شد . لنین یکبار آزادی را رویا و خیال بورژوایی نامیده بود، او گرچه در کنگره شوراها در سال 1918 گفته بود که ایده آنارشیستی اکنون شکل زنده بخود میگیرد .

در نظر آنارشیستها جنگ ، اتوریته ترین واقعه ای است که انسان را منفعل کرده و موجب حذف آزادی و شکوفایی آن میشود . در انقلاب 1905 روسیه ، هشتاد درصد جمعیت در روستاها زندگی میکردند . آنارشیستها اهمیت انقلاب 1905 را کمتر از انقلاب اکتبر 1917 نمیدانستند . آنها بلشویکها را متهم به جعل ثبت دو انقلاب روس نمودند و جنبش خود را انقلاب سوم بحساب می آ وردند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر