کارکرد و عملکرد زندان و نتایج و تاثیراتش بر روی فرد و جامعه : زندان قدرتی تمام و کمال را بر زندانیان وارد می کند و ساز و کارهای درونی خود را در سرکوب و مجازات دارد. تمامی روش هائی را که در سایر ساز و کارهای انظباطی یافت می شوند به حداکثر شدتشان می رساند و آزادی فرد و وقت او را در اختیار دارد و آنچنان فشار و کنترلی را بر زندانی وارد می کند که نه فقط در یک روز بلکه در توالی روزها و حتی سال ها می توان زمان خواب و بیداری ، زمان فعالیت و استراحت ، نوبتها و مدت غذا خوردنها ، کیفیت و جیره غذاها ، استفاده از گفتار، حتی تقریباً استفاده از اندیشه را برای انسان تنظیم وتحمیل می کند. در یک کلام کنترلی که تمامی انسان و تمامی انسان و تمامی توانائی های جسمی و روحی وجودش را و زمانی که ازآن اوست به تصاحب درمی آورد.زندان محلی است که دیگر فرد مالک آزادی خویش نیست و هر تجاوزی به حقوق او می تواند صورت بگیرد. زندانی اسیری است که دیگران مالک جان و سلامتی او هستند. زندان از مجموعه افرادی که گرد می آورد جامعه ای نو می سازد و گاه تاثیرات آن ، چنان بر زندانی زیاد است که پس از آزادی بعضی ترجیح می دهند که بقیه عمر را در زندان بسر ببرند. محروم کردن یک شهروند و خانواده اش از هر آنچه که برایشان گرامی است و بودن یکی از اعضای خانواده در زندان و ایجاد مشکلات در امرار معاش و مسائل عاطفی و ... ، فقط تنبیه برای یکنفر نسشت ، بلکه اجحافی است که به او و مخصوصاً در حق خانواده اش روا داشته می شود و مخصوصاً در ایران به دلیل فقر زیاد و نبود حمایتهای اجتماعی از خانواده زندانیان و...، مشکلات زیاد و گاه فاجعه باری را برای خانواده زندانیان ایجاد می کند و کسی در این رابطه پاسخگو نیست.
"کودکان زندان" اغلب کودکانی هستند که در دوران حبس مادر میان سایر زنان مجرم متولد و همانجا بزرگ میشوند. "کودکان زندان" از ابتدا فقط جرم و مجرم میبینند. عادیترین مفاهیم برای آنها بیگانه است. کودکان زندان خیابان را نمیشناسند. از نظر آنان پارک وجود خارجی ندارد. کنجاویشان لابهلای میلههای زندان محبوس میماند، سرخورده میشود، میمیرد. در زندان حتی لیوانی برای شکستن وجود ندارد تا بچهها بفهمند که شکستن چیست.کودکان زندان بازی را نمیشناسند. زندان فرار از حل معضلات اجتماعی و قرنطینه کردن کسانی است که به آن دچار شده اند ، درست مثل کسی که به ایدز دچار شده است و به جای درمان او را زندانی کنند ، حتی کسی که قتل می کند در حالت عادی بسر نمی برد ، اینکه چه عاملی او را به اینجا کشانده بحث اصلی است ، چراکه آن فرد دچار یکسری مشکلات و معضلات اجتماعی شده است. زندان برای جامعه پر هزینه است و بازتولید کننده بزهکاری و مرکز آموزش غیر حرفه ای هاست. یکی از بزرگترین اشکالات مجازان زندان ، غیر قابل برگشت بودن آن است و در صورت اشتباه بودن رای و نظر دادگاه ، عمر گذشته دیگر بر نمی گردد و غیر قابل جبران است. تا آنجا که امکان دارد مجازاتها باید به گونه ای باشند که قابل برگشت باشند در صورتی که زندان چنین خصوصیتی ندارد.در همه جا این قانون است که جرم را تعریف می کند و مجرم را مشخص و مجازات را تعیین می کند.از آنجا که قوانین در خدمت حاکمیتها است و دارای منافع و شرایط یکسان فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی نیستند، در نتیجه تعاریف جرم در کشورهای مختلف متفاوت است. تعریف جرم باید مشخص و محدود باشد و این تعریف باید توسط مردم صورت بگیرد و نه حاکمیتها و حداکثر مجازات باید مشخص باشد و قابل برگشت در صورت اشتباه بودن , برمبنای چه سنجشهائی می توان مجرم را عادلانه تنبیه کرد و چه کسی براستی از میان انسانها چنین صلاحیتی را دارد؟ به جرم حکومتگران چه کسی می تواند رسیدگی کند ؟ راه کاهش جرم در جامعه از بین بردن مشکلات سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی است. رابطه زندان با قانون ، رابطه ای است تنگا تنگ و مجازات زندان را قوانین تعیین می کنند و قوانین همه جا به نفع طبقه حاکم یا نمایندگان آنها در مجالس تدوین می گردد. قوانینی که قرار است در مورد خود ما مردم اجرا شود هیچ نقشی در تدوین آن قوانین نداریم. قوانین باید توسط خود مردم نوشته شود و نه حاکمیتها و ما باید به قوانینی احترام بگذاریم که در مورد ما اجرا می شود ولی خود ما در تدوین آن هیچ نقشی نداریم و طبیعتاً این قوانین در خدمت مردم نخواهد بود ، بلکه مردم در خدمت قوانین حاکمیت خواهند بود و قوانینی برای حکومتگران وجود ندارد و قانون در مورد آنها اعمال نمی شود.
زندان ابزار سرکوب دولتها برای اعمال سلطه بر ملتها و به انقیاد در آوردن مردم جامعه است.
باید
تلاش کنیم که به سهم خود از حق آزاد بودن و آزاد زندگی کردن هر موجود
زنده ای دفاع کنیم و باز تاکید کنم که چه کسی از بین ما انسانها برای خود
این حق را قائل می شود که یک موجود زنده دیگر را که می تواند یک حیوان یا
یک انسان باشد را به بند و اسارت بکشد ?
زندانی سیاسی را به جرم اندیشه و عمل سیاسی اش به بند کشیده و زندانیان اجتماعی را به جرم عمل اجتماعی اش که قوانین دولتها , آن را ناهنجای اجتماعی می نامند به بند می کشند.
وقتی به یک زندانی در زندان تجاوز می کنند برای من مهم نیست که به خاطر اندیشه اش در زندان است یا به خاطر عملی اجتماعی اش که از نظر قانون و دولت جرم محسوب می شود و برای من فرق نمی کند که آیا به خاطر دزدی برای لقمه ای نان در زندان است یا حتی آدم کشته است و تجاوز در زندان را غیر انسانی می دانم حتی برای کسی که شاید خودش یک عمل غیر انسانی انجام داده است.
وقتی زندانی به نام کهریزک یا قرچک ورامین وجود دارد و اعمالی غیر انسانی بر علیه زندانیان انجام می دهند برای من فرقی نمی کند که فرد زندانی , سیاسی باشد یا نباشد.
وقتی به زندانیان در زندان تجاوز می کنند و حتی زنان زندانی بچه دار می شوند در اثر تجاوز در زندان , برای من فرق نمی کند که سیاسی است یا غیر سیاسی .
وقتی کودکان به همراه مادرانشان در زندان بسر می برند برای من چه فرقی می کند که آن کودک مادرش سیاسی است یا غیر سیاسی. وقتی من زندان را حق هیچ انسانی نمی دانم پس بین انسانها تبعیض قائل نمی شوم.
زندانی سیاسی را به جرم اندیشه و عمل سیاسی اش به بند کشیده و زندانیان اجتماعی را به جرم عمل اجتماعی اش که قوانین دولتها , آن را ناهنجای اجتماعی می نامند به بند می کشند.
وقتی به یک زندانی در زندان تجاوز می کنند برای من مهم نیست که به خاطر اندیشه اش در زندان است یا به خاطر عملی اجتماعی اش که از نظر قانون و دولت جرم محسوب می شود و برای من فرق نمی کند که آیا به خاطر دزدی برای لقمه ای نان در زندان است یا حتی آدم کشته است و تجاوز در زندان را غیر انسانی می دانم حتی برای کسی که شاید خودش یک عمل غیر انسانی انجام داده است.
وقتی زندانی به نام کهریزک یا قرچک ورامین وجود دارد و اعمالی غیر انسانی بر علیه زندانیان انجام می دهند برای من فرقی نمی کند که فرد زندانی , سیاسی باشد یا نباشد.
وقتی به زندانیان در زندان تجاوز می کنند و حتی زنان زندانی بچه دار می شوند در اثر تجاوز در زندان , برای من فرق نمی کند که سیاسی است یا غیر سیاسی .
وقتی کودکان به همراه مادرانشان در زندان بسر می برند برای من چه فرقی می کند که آن کودک مادرش سیاسی است یا غیر سیاسی. وقتی من زندان را حق هیچ انسانی نمی دانم پس بین انسانها تبعیض قائل نمی شوم.
هرساله درشهرهای آلمان مصادف با آخرین روزسال وآغازسال نو تظاهراتهایی درمقابل زندانها انجام میشود و امسال نیز در شهر کلن ساعت 18.00 روز 31 دسامبرمقابل زندان کلن می باشد و به جای شادی و ترقه بازی در مرکز شهر به مقابل زندان می رویم و با زندانیان ابراز همدردی می کنیم که ما به یادتان هستیم و می دانیم که شما را از حق آزاد بودن محروم کرده اند و نمی توانید مانند دیگران به شادی بپردازید.
در آلمان (مهد
دموکراسی غیر مستقیم یا دموکراسی نمایندگی )" به عنوان مثال در ایالت هسن
در عرض چند سال اخیر بدلیل احکام حضانت آمار بازداشت شدگان
از 80 هزار نفر به 120 هزار نفر رسیده است. در سرتاسر آلمان در حدود 10
هزار نفر بدلیل پرداخت نکردن جرائم نقدی در زندان بسر می برند که اغلب
آنها به دلیل نداشتن بلیط اتوبوس و
یا قطار، دزدیهای کوچک در مغازه ها بوده است که به خصوص آنها افرادی هستند
مانند بی خانمانان، بیماران و معتادان و اگر
این جریمه ها پرداخت نشوند، می بایست در بخش خدمات اجتماعی کار اجباری کنند و
اگر تن به کار اجباری داده نشود، می بایست به زندان بروند."
ما آنارشیستها خواهان جامعه ای بدون زندان
هستیم ما مخالف سرمایه داری ,ارگانهای سرکوب, دولت, زندان هستیم . ما
آزادی را و آزاد زندگی کردن را حق هر انسان و حیوانی می دانیم.
ساعت و آدرس محل آغاز تظاهرات ضد زندان در شهر کلن
Demo mit Kundgebungen:
31. Dezember 2012, 18 Uhr
Treffpunkt: KVB-Linie U5, Haltestelle Rektor-Klein-Straße
JVA-Eingang
اطلاعات بیشتر در مورد آکسیونهای دیگر شهرها در این روز :
http://www.antifa.de/cms/content/view/2021/1
Knast-Demos am Montag, 31. Dezember 2012
Berlin: 15 Uhr, S/U-Frankfurter Allee, Demo zum Frauenknast
Berlin: 22:45 Uhr, U-Bhf Turmstrasse, Demo zur JVA-Moabit
Bremen: 20 Uhr, JVA Bremen-Oslebshausen -Haupteingang
Frankfurt/Main: 18 Uhr, JVA Preungesheim, Obere Kreuzäckerstr
.
Köln: 18 Uhr, Köln-Ossendorf, JVA-Eingang/Rektor-Klein-Straße -KVB 5
Stuttgart: 17.30 Uhr, Marienplatz
Wien: 18 Uhr, Gefängnis Simmering, Kaiserebersdorferstr. 297
نظام جلالی 29.12.2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر