با تشکر از رفقا
آیا (آنارشیستها) به سرنگونی جمهوری اسلامی معتقد هستند یا نه؟ اگر نیستند، چگونه خود را آنارشیست میدانند؟ چگونه به ایدهآلهای خود خواهند رسید؟
اگر هستند، پس مگر به این معنی نیست که باید یک دولتی را جایگزین جمهوری اسلامی کرد؟
اگر به این معنی است، آیا میتوان بدون کار حزبی و یا همکاری با احزاب یک دولت جایگزینی را در عمل تشکیل داد؟
آیا (آنارشیستها) به سرنگونی جمهوری اسلامی معتقد هستند یا نه؟ اگر نیستند، چگونه خود را آنارشیست میدانند؟ چگونه به ایدهآلهای خود خواهند رسید؟
اگر هستند، پس مگر به این معنی نیست که باید یک دولتی را جایگزین جمهوری اسلامی کرد؟
اگر به این معنی است، آیا میتوان بدون کار حزبی و یا همکاری با احزاب یک دولت جایگزینی را در عمل تشکیل داد؟
به
نظر من در بسیاری از زمینه ها آنارشیست ها نظر یکسانی ندارند و نه می
خواهند نظر خود را به کسی تحمیل کنند و نه کسی سخنگوی آنارشیسم است. در
واقع کسی به جای دیگری نه فکر می کند و نه پاسخ می دهد.هر فردی مستقلا فکر و
عمل می کند در نتیجه تنوع فکری و عملی در آنارشیسم زیاد است و کسی نمی
خواهد در جامعه یکسان سازی کند. تفکر آنارشیسم همیشه در حال شدن و پویا
است.
من
از سقوط هر دولتی استقبال می کنم و در مورد جمهوری اسلامی اگر یک جبهه
مردمی شکل بگیرد که هدفش صرفا سرنگونی جمهوری اسلامی باشد و نه تشکیل دولت
موقت یا دائمی , از آن استقبال می کنم و به آن می پیوندم در صورتی که
احزاب در آن شرکت نداشته باشند چراکه احزاب هدفشان صرفا کسب قدرت سیاسی
است.
من
فکر می کنم ایده آل بسیاری از آنارشیستها و به طور مشخص ایده آل خود من
در یک جامعه آنارشیستی است که (وقتی یک جنبش وسیع آنارشیستی و مردمی شکل
بگیرد و تئوری آنارشیستی فراگیرو همه گیر شود و صرفا محدود به فعالین
آنارشیست تا کنونی آن نباشد ) که در آن دولتها و احزاب و نیروهای
سرکوبگرشان وجود ندارند.
تا
آنجا که می دانم , آنارشیستها اصلا نمی خواهند یک دولت را جایگزین یک
دولت دیگر کنند و من تاکنون چنین چیزی را نشنیده ام و اگر کسی چنین نظری
داشته باشد اصلا نمی توان او را آنارشیست تعریف کرد مگر اینکه تعریف جدیدی
از آنارشیسم داشته باشیم.البته هر فردی می تواند خود را با هر چیزی تعریف
کند و یا خود را معتقد به هر چیزی بداند و این حق اوست و همینطور اگر کسی
به سرنگونی جمهوری اسلامی یا سرنگونی دولت کانادا یا هر دولت دیگری به هر
دلیل اعتقاد نداشته باشد باز می تواند خود را آنارشیست تعریف کند سوای
اینکه این تعریف با تعاریف تا کنونی آنارشیسم هم خوانی نداشته باشد. البته
کسانی که به دولت چپ جایگزین به جای جمهوری اسلامی اعتقاد دارند و خود را
آنارشیست می دانند به نظر من چپ هایی هستند که گرایشات آنارشیستی دارند.
البته به نظر من آنارشیست بودن یک ارزش نیست که بخواهم بگویم اگر آنارشیست
نیست یا فقط گرایشات آنارشیستی دارد پس اشکال وجود دارد کما اینکه مثلا
در باره خود من نیزبا تعاریف آنارشیستی تا کنونی یا با توجه به نظرات
دیگران شاید مرا هم آنارشیست ندانند. آنارشیست بودن برای من صرفا نامی است
که وقتی از آن استفاده می شود کار خودمان را برای تعریف و توضیح سمت و
سوی نظراتمان به مخاطب را آسانتر می کنیم و نه چیزی بیشتر از آن , که اگر
مخاطبین و شنوندگان با شنیدن کلمه دیگری منظور ما را متوجه شوند و ما
بتوانیم منظور خود را بیان کنیم خوب ما می توانیم از یک کلمه دیگر استفاده
کنیم و هر کلمه ای که بهتر بتواند ما را تعریف کند از آن می توان استفاده
کرد همانطور که بسیاری از آنارشیستها از کلمات دیگری برای خود استفاده می
کنند مانند آزادیخواه , سوسیالیست آزادیخواه , ضد اقتدار و اتوریته , ضد
دولتها , شورشگر, طرفدار دموکراسی مستقیم , علیه سلطه و....
آنارشیستها
خواهان مشارکت حداکثری مردم در حق تعیین سرنوشت خویش به شکل مستقیم و بی
واسطه هستند و در این راه هر دولتی بزرگترین مانع است.
به امید تشکیل جبهه مردمی برای سرنگونی جمهوری اسلامی
به امید نابودی دولتها و احزاب آنان بدست خود مردم
به امید جامعه انسانی آنارشیسم
در پایان خواندن مطلب زیر را پیشنهاد می کنم :
نظام جلالی14.04.2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر