فراز و فرود آنارشیست های اسپانیا
نصرت شاد
|
امروزه ، تابستان کوتاه آنارشیسم در اسپانیا ، حاشیه ای فراموش شده بر
تاریخ شده است . آنارشیست ها همچون تروتسکیست ها علت غالب شکستهای خود در
اروپا را ، مبارزه ، مخالفت و سنگ اندازی های استالینیست ها و مارکسیست ها
در راه آنان میدانند ، گرچه فاشیسم ، بورژوازی و ارتجاع ، با کمک ارتش ،
کلیسا و سرمایه نیز بی تقصیر نبودند .
آناتول فرانس یکبار گفته بود که اتوپی ها برای پیشرفت بشر اهمیت مهمی دارند ، ولی مارکسیست ها ایده آنارکوسندیکالیسم آنارشیست ها را به تمسخر ، اتوپی می نامیدند . امروزه اشاره میشود که تجربه آنارشیسم سوسیالیستی اسپانیا ، اهمیت مهمی برای آینده تاریخی سوسیالیسم داشت .
در اسپانیا همچون روسیه یک جنبش آنارشیستی شهری و یک جنبش آنارشیستی روستایی وجود داشت . بعد از جنگ جهانی اول ، اسپانیا آخرین کشوری بود که آنارشیستها مدتی در آن بقدرت رسیدند . با نگاهی به عقب، امروزه ادعا میشود که نه مارکسیسم انقلابی روس و نه سوسیال دمکراسی میانه رو آلمانی نتوانستند آزادی ، عدالت و سوسیالیسم را در جوامع خود عملی کنند .
در سال 1936 کل جامعه اسپانیا شاهد تجربه آنارشیسم بود . آنارشیستها این انقلاب اجتماعی را سوسیالیسم دمکراتیک نامیدند . خلاف سوسیالیسم مارکسیستی روسیه , انقلاب آنارشیستی اسپانیا ، ادعای ضد دیکاتتوری می نمود . در حالیکه حزب کمونیست اسپانیا در سال 1936 ، سی هزار عضو داشت ، اتحادیه کارگری آنارشیستهاCTN،یعنی ، مدعی دو میلیون عضو شد .
آنارشیستها امروزه اشاره میکنند که آنزمان فاشیستها و استالینیست ها در کنار هم علیه جامعه لیبرال آنارشیستی آنان مبارزه کردند . در حالیکه برای انسانها ، سوسیالیسم جامعه غیرطبقاتی مهم بود ، آنارشیستها سوسیالیسم شوروی را چیزی غیر از سرمایه داری دولتی برنامه ریزی شده نمیدانستند .
آنارشیستهای اسپانیا مدعی بزرگترین تجربه انقلاب اجتماعی در قرن 20 و سنبل مثالهای عملی سوسیالیسم دولتی و جمعگرایی دمکراتیک شدند . آنان راه دیکتاتوری پرولتاریایی روس را نرفتند بلکه راه دمکراسی را تجربه کردند . در روسیه بوروکراتهای حزبی مالک وسایل تولید در دولت شده بودند.
آنارشیستها امروزه اشاره میکنند که 19 ژولی سال 1936، روز تواد بزرگترین و موفق ترین تجربه خودگردانی مردمی بود . انقلاب اسپانیا خلاف روسیه ، عملی نمودن سعادت اجباری نبود . خلاف مدل دولت استالینیستی ، انقلاب اسپانیا بطور غیرمرکزی اداره میشد.
در حالیکه در روسیه مردم از ترس ، استالینیست میشدند ، در اسپانیا بر اثر شوق و سرمستی ، مردم آنارشیستها را همراهی می نمودند . در تمام طول تاریخ شوروی ، استالینیستها به پاکسازی تروتسکیست ها و آنارشیستها پرداختند ، چون با کاهش آنارشیستها به رقم مارکسیستها افزوده میشد .
در سال 1868گوزپ فانلی ، یکی از یاران باکونین برای تبلیغ آنارشیسم به اسپانیا اعزام شد. در سال 1870 حدود 150 گروه آنارشیستی با جمعیتی بیش از 40000 عضو وجود داشت . آنارشیستهای اسپانیا قوی ترین جریان در اروپا و تا مرحله جنگ داخلی ، قوی ترین نیروی چپ بودند .بزرگترین اتحادیه کارگران اسپانیا یعنی سازمان CTN زیر تاثیر آنارشیستها و سندیکالیستها، در سال 1910 پایه گذاری شده بود .
تجربه های انقلابی- اجتماعی پیشتاز پرولتاریای اسپانیا تحت تاثیر اندیشه آنارشیسم بود . آنارشیستها با مخالفت با دولتی کردن وسایل تولید مانند شوروی ، پیشنهاد اجتماعی کردن وسایل تولید را نمودند . آنها میگفتند دولتی کردن یعنی دولت صاحب و مالک جدید وسایل تولید شود و رهبران اقتصادی ، بوروکراتهای دولتی گردند .
آنارشیستها مدعی بودند که در سوسیالیسم دمکراتیک آنان ، دولت و خلق یکی نیستند و با هم فرق دارند . در نظم اجتماعی سوسیالیسم دمکراتیک آنارشیستها ، اقتصاد تحت نظر اتحادیه کارگران ، تعاونی های گوناگون ، و شوراهای محلی است . سازمان سیاسی سوسیالیسم دمکراتیک آنارشیستها ، شوراها هستند که بصورت اتحادیه های کوچک و بزرگ بجای دولت فعال هستند .اشتباه آنارشیستها در آنجا بود که فکر میکردند با تسلط بر اداره اقتصاد و فرهنگ ، از قید اداره دولت میتوان سر زد . آنها رابطه ای غیرعلمی و ناسالم نسبت به دولت و قدرت داشتند .
جنگ داخلی سه ساله اسپانیا را آنزمان قبرستان ایده آلها نامیدند . شعار مهم فالانژیست ها و فاشیستها - زنده باد مرگ ! – بود .وحشتناک ترین گرسنگی عمومی از زمان پیروزی فرانکو تا سال 1944 ادامه یافت .
باکونین و کروپتکین تاکید کرده بودند که نه جنایتکاران و نه مخالفان سیاسی ، دشمن خونین قابل تنبیه و قابل شکنجه هستند و باید با آنان در جامعه آنارشیستی، ملایم و انسانی رفتار نمود . در دوره حکومت آنارشیستها نه تنها رشوه دهی، بلکه انعام و بخشش ، حتی به گارسن و راننده تاکسی ممنوع بود .
آناتول فرانس یکبار گفته بود که اتوپی ها برای پیشرفت بشر اهمیت مهمی دارند ، ولی مارکسیست ها ایده آنارکوسندیکالیسم آنارشیست ها را به تمسخر ، اتوپی می نامیدند . امروزه اشاره میشود که تجربه آنارشیسم سوسیالیستی اسپانیا ، اهمیت مهمی برای آینده تاریخی سوسیالیسم داشت .
در اسپانیا همچون روسیه یک جنبش آنارشیستی شهری و یک جنبش آنارشیستی روستایی وجود داشت . بعد از جنگ جهانی اول ، اسپانیا آخرین کشوری بود که آنارشیستها مدتی در آن بقدرت رسیدند . با نگاهی به عقب، امروزه ادعا میشود که نه مارکسیسم انقلابی روس و نه سوسیال دمکراسی میانه رو آلمانی نتوانستند آزادی ، عدالت و سوسیالیسم را در جوامع خود عملی کنند .
در سال 1936 کل جامعه اسپانیا شاهد تجربه آنارشیسم بود . آنارشیستها این انقلاب اجتماعی را سوسیالیسم دمکراتیک نامیدند . خلاف سوسیالیسم مارکسیستی روسیه , انقلاب آنارشیستی اسپانیا ، ادعای ضد دیکاتتوری می نمود . در حالیکه حزب کمونیست اسپانیا در سال 1936 ، سی هزار عضو داشت ، اتحادیه کارگری آنارشیستهاCTN،یعنی ، مدعی دو میلیون عضو شد .
آنارشیستها امروزه اشاره میکنند که آنزمان فاشیستها و استالینیست ها در کنار هم علیه جامعه لیبرال آنارشیستی آنان مبارزه کردند . در حالیکه برای انسانها ، سوسیالیسم جامعه غیرطبقاتی مهم بود ، آنارشیستها سوسیالیسم شوروی را چیزی غیر از سرمایه داری دولتی برنامه ریزی شده نمیدانستند .
آنارشیستهای اسپانیا مدعی بزرگترین تجربه انقلاب اجتماعی در قرن 20 و سنبل مثالهای عملی سوسیالیسم دولتی و جمعگرایی دمکراتیک شدند . آنان راه دیکتاتوری پرولتاریایی روس را نرفتند بلکه راه دمکراسی را تجربه کردند . در روسیه بوروکراتهای حزبی مالک وسایل تولید در دولت شده بودند.
آنارشیستها امروزه اشاره میکنند که 19 ژولی سال 1936، روز تواد بزرگترین و موفق ترین تجربه خودگردانی مردمی بود . انقلاب اسپانیا خلاف روسیه ، عملی نمودن سعادت اجباری نبود . خلاف مدل دولت استالینیستی ، انقلاب اسپانیا بطور غیرمرکزی اداره میشد.
در حالیکه در روسیه مردم از ترس ، استالینیست میشدند ، در اسپانیا بر اثر شوق و سرمستی ، مردم آنارشیستها را همراهی می نمودند . در تمام طول تاریخ شوروی ، استالینیستها به پاکسازی تروتسکیست ها و آنارشیستها پرداختند ، چون با کاهش آنارشیستها به رقم مارکسیستها افزوده میشد .
در سال 1868گوزپ فانلی ، یکی از یاران باکونین برای تبلیغ آنارشیسم به اسپانیا اعزام شد. در سال 1870 حدود 150 گروه آنارشیستی با جمعیتی بیش از 40000 عضو وجود داشت . آنارشیستهای اسپانیا قوی ترین جریان در اروپا و تا مرحله جنگ داخلی ، قوی ترین نیروی چپ بودند .بزرگترین اتحادیه کارگران اسپانیا یعنی سازمان CTN زیر تاثیر آنارشیستها و سندیکالیستها، در سال 1910 پایه گذاری شده بود .
تجربه های انقلابی- اجتماعی پیشتاز پرولتاریای اسپانیا تحت تاثیر اندیشه آنارشیسم بود . آنارشیستها با مخالفت با دولتی کردن وسایل تولید مانند شوروی ، پیشنهاد اجتماعی کردن وسایل تولید را نمودند . آنها میگفتند دولتی کردن یعنی دولت صاحب و مالک جدید وسایل تولید شود و رهبران اقتصادی ، بوروکراتهای دولتی گردند .
آنارشیستها مدعی بودند که در سوسیالیسم دمکراتیک آنان ، دولت و خلق یکی نیستند و با هم فرق دارند . در نظم اجتماعی سوسیالیسم دمکراتیک آنارشیستها ، اقتصاد تحت نظر اتحادیه کارگران ، تعاونی های گوناگون ، و شوراهای محلی است . سازمان سیاسی سوسیالیسم دمکراتیک آنارشیستها ، شوراها هستند که بصورت اتحادیه های کوچک و بزرگ بجای دولت فعال هستند .اشتباه آنارشیستها در آنجا بود که فکر میکردند با تسلط بر اداره اقتصاد و فرهنگ ، از قید اداره دولت میتوان سر زد . آنها رابطه ای غیرعلمی و ناسالم نسبت به دولت و قدرت داشتند .
جنگ داخلی سه ساله اسپانیا را آنزمان قبرستان ایده آلها نامیدند . شعار مهم فالانژیست ها و فاشیستها - زنده باد مرگ ! – بود .وحشتناک ترین گرسنگی عمومی از زمان پیروزی فرانکو تا سال 1944 ادامه یافت .
باکونین و کروپتکین تاکید کرده بودند که نه جنایتکاران و نه مخالفان سیاسی ، دشمن خونین قابل تنبیه و قابل شکنجه هستند و باید با آنان در جامعه آنارشیستی، ملایم و انسانی رفتار نمود . در دوره حکومت آنارشیستها نه تنها رشوه دهی، بلکه انعام و بخشش ، حتی به گارسن و راننده تاکسی ممنوع بود .
3-8- 2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر