نصرت شاد
کساد آنارشیسم در تاریخ آلمان :
کساد آنارشیسم در تاریخ آلمان :
باکونین میگفت ایده دولت خواهی تا مغز استخوان آلمانها رسوب کرده چون آنان در اروپا با تاخیر فراوان بشکل ملتی واحد درآمدند . ایده آنارشیسم هیچگاه در آلمان توده ای نشد چون همیشه بصورت پسرخوانده ای غریب در حاشیه مبارزات اجتماعی زیست .
جنبش آنارکوسندیکالیستی در آلمان ضعیف بود و هیچگاه شانس عظیمی نیافت چون کارگران بیش از ۱۵۰ سال بود که میان شعار دیکتاتوری کمونیستی و دولت سوسیال دمکراسی سرگردان بودند . کارگران
در این کشور همیشه بره نامزد قربانی سوسیال دمکراتها بوده اند ؛ سوسیال
دمکراتهایی که بجای شعار سرنگونی دولت بورژوایی همیشه خواهان اصلاحات و
رفرم آن بوده اند .
کساد آنارشیسم آلمان معمولا به سبب مواضع سوسیال دمکراتهای این کشور بوده است . پروسه سوسیال دمکراسی آلمان را امروزه مورخین بصورت مارکسیستی ، رویزیونیستی ، اپورتونیستی ، و سازشکارانه ثبت کرده اند . دلیل دیگر ضعف آنارشیسم در آلمان ، وجود پاپ هایی ملی مانند مارکس و انگلس بوده است .
از زمانی که بیسمارک
سوسیالیستها را خائن و بی وطن نامید ، در فرهنگ عامیانه مردم ، اطاعت از
دولت امری بدیهی بوده و سوسیالیستها بدنام شده اند . کارگران آلمان همیشه میانه رو و معتدل بوده اند ؛ آنان در سال۱۹۱۴ گوسفند قربانی جنگ جهانی اول و در سال ۱۹۳۳ هورا کشان بقدرت رسیدن هیتلر شدند گرچه آنان بجای دیکتاتوری پرولتاریای کمونیستی ، شعار دیکتاتوری شورایی را مطرح نمودند .
اتحادیه کارگران آنارشیست (FAUD) بعد از ۴۰ سال در سایه سوسیال دمکراتها بودن ، در سال ۱۹۱۹ تشکیل شد و خواسته ۶ ساعت کار روزانه را عملی نمود . در زمان اوج آن در سال ۱۹۲۵ تعداد اعضایش به ۱۵۰۰۰۰ نفر رسید . یکی از خواسته های آن، انحلال مجلس از طریق دمکراسی شورایی بود .
سازمانهای کمونیستی شورایی دیگری هوادار نظرات گراماشی شدند . بعد از اینکه فاشیسم آلمان در سال ۱۹۳۳ اتحادیه کارگران آنارشیست را تار و مار کرد ، آنان در سال ۱۹۳۶ با نام یک سازمان آلمانی مستقل در جنگ داخلی اسپانیا شرکت نمودند .
ضعف تاریخی سازمان کارگران آنارشیست تا پیش از سال ۱۹۱۸ به دلیل غیاب یک جنبش آنارشیستی در آلمان بود گرچه بعضی از آثار پرودن از سال ۱۸۴۴ در سوئیس به زبان آلمانی ترجمه شده بودند .
آنارشیستها در جریان انقلاب ناتمام ۱۹۱۸ آلمان غیر از سرنگونی قیصر ، خواهان تشکیل شوراهای کارگران و سربازان شدند . این انقلاب سرانجام در سال ۱۹۲۰ با شکست کامل روبرو شد . در دوره حکومت وایمار غیر از حظور یک سوسیال دمکراسی متزلزل ، فضای اجتماعی میان طرفداران فاشیسم و استالینیسم دوقطبی شده بود . امروزه
در باره اشتباه آنارشیستها اشاره میشود، از کسانی که ساختار فکری
استالینیسم و فاشیسم را شبیه هم بدانند ، چه انتظاری میتوان داشت ؟
نخستین جمهوری شورایی استان بایرن در جنوب آلمان ، ۶ روز طول کشید . آنان نظام سیاسی فدرال را بجای حکومت مرکزی مطرح نمودند . این انقلاب نسبتا غیرخونین بود و هدف آن خلع قدرت دولت پروس و نابودی قدرت مرکزی در برلین بود .
در آن زمان کسانی بودند که ادعا میکردند خواسته و علایق کاپیتالیستی در بعضی از انسانها غریزی و ژنتیک است . حزب کمونیست آلمان آنزمان حکومت آنارشیستها را جمهوری شورایی ظاهری نامید و جمهوری شورایی کمونیستی خود را بدل میدانست . از دیگر کوششهای آنارشیستها ، برابری حقوق زن و مرد و عملی نمودن انقلاب جنسی بود . عمیق ترین فیلسوف آلمانی آنارشیست آنزمان، گوستاو لانداور بود .
نخستین گروه آنارشیستی آلمان در سال ۱۸۷۴ تشکیل شد و در سال ۱۸۸۱ آنارشیستهای آلمان در کنگره آنارشیستی لندن شرکت کردند . با اعدام آنارشیست معروف ؛ جولیوس لیسکه در سال ۱۸۸۵ مبارزه مسلحانه آنارشیستی در غالب دورههای تاریخ اجتماعی آلمان به کنار گذاشته شد . در طول مبارزات چپ ، اسپارتاکوسها و سوسیال دمکراتهای مستقل ، متحد کارگران بودند .
در سال ۱۹۲۴ به دلیل یک عفو عمومی نه تنها هیتلر بلکه یک مبارز آنارشیست و روشنفکر یهودی تبار بنام اریش موسام نیز از زندان آزاد شد . ۱۰ سال بعد هیتلر صدراعظم آلمان بود و موسام به یک پایه برق در اردوگاههای فاشیسم آویزان شد .
وی مشهورترین آنارشیست جمهوری وایمار بود و بعد از شکست جمهوری آنارشیستی مونیخ به ۱۵ سال زندان محکوم شده بود . انقلاب ۱۹۱۸ او را از زندان آزاد نمود ولی در سال ۱۹۲۴ دوباره دستگیر شد . با بقدرت رسیدن نازیها در سال ۱۹۳۳ موسام از نخستین دستگیرشدگان بود .
در سال ۱۹۱۹ اریش آیزنر ، آنارشیست دیگر یهودی تبار آلمانی در خیابات ترور شد . مبارز آنارشیست یوهان ماست کتاب سرمایه مارکس را بطور خلاصه و بزبانی ساده با عنوان ” سرمایه و کار ” بچاب رساند .مدتی
بعد روزا لوکزمبورگ و کارل لیبکنشت از جمله رهبران سازمان کمونیستی
اسپارتاکوس توسط راستگرایان و با تایید سوسیال دمکراتهای حاکم بقتل رسیدند .
از جمله مشهورترین
رهبران روشنفکری جمهوری شورایی آنارشیستها، لانداور ، موسام ، رت ماورت ،
ارنست تلر ، ارنست نیکیش ، و سیلویو گزل بودند . ماورت همان آلیاس تراون بود که تحت تاثیر عقاید روسو ، باکونین ، کروپتکین ، و اشتیرنر بود . او میگفت روشنفکر موقعی انسان است که علیه دولت ، سرمایه ، جنگ ، کلیسا ، شوینیسم ، و رسانه های بورژوایی موضع داشته باشد .
با موفقیت کودتای ۱۹۱۹ علیه آنارشیستها ، کمونیستها طرفداران زیادی یافتند . کودتاگران
نه تنها به قلع و قمع آنارشیستها پرداختند بلکه لانداور را تا حد مرگ کتک
زدند و لوینه را بعد از یک محاکمه نمایشی کوتاه اعدام کردند .
موسام را به زندان تادیبی محکوم کردند . او به مکزیک گریخت و در آنجا آثاری ادبی مانند کشتی مردگان ، دولت ، شورش ، و غیره را منتشر نمود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر