۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه

الکساندر شلیاپنیکوف، مظهر واقعی آرمانهای کارگران در میان رهبران حزب کمونیست شوروی


رهبران و اعضای کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست در آغاز انقلاب، همه، روشنفکران مهاجری بودند که پس از اوج اعتراضهایی که موجب پدید آمدن انقلاب کمونیستی روسیه شده بود، از خارج به کشور بازگشتند. تنها یک تن از اعضای رهبری حزب و کمیته مرکزی آن، کارگری واقعی و جوشکاری ماهر بود که تا پایان زندگی خویش همچنان کارگر باقی ماند. این شخص الکساندر شلیاپنیکوف بود. آیا امروز کسی این نام را می‌شناسد؟ او مظهر واقعی و مبین راستین آرمانهای کارگران در میان زمامداران کمونیست بود... در سالهای پیش از انقلاب، شلیاپنیکوف رهبر واقعی حزب کمونیست روسیه بود. لنین در آن روزگار رهبری حزب کمونیست را برعهده نداشت و در خارج از کشور به عنوان مهاجر سیاسی روزگار می‌گذرانید!
به سال 1921، شلیاپنیکوف رهبری جنبش مخالفان در مسائل کارگری را برعهده داشت. وی نشان داد که زمامداران کمونیست به طبقه‌ی کارگر خیانت ورزیده‌اند. اینان طبقه‌ی کارگر را به بندگی و اسارت کشیده‌اند و طبقه‌ی جدیدی به نام طبقه‌ی بوروکرات پدید آورده‌اند. شلیاپنیکوف محو و نابود شد. او را بازداشت کردند و چیزی نگذشت که به سبب پایداری در اندیشه‌ها و آرمانهای خویش تیرباران شد. شاید بسیاری از شما نام این مرد را نشنیده باشید. تکرار می‌کنم: پیش از انقلاب، لنین در رأس حزب کمونیست روسیه قرار نداشت؛ بلکه شلیاپنیکوف در مقام رهبر این حزب تلاش و کوشش می‌کرد.

از سخنان الکساندر سولژنیتسین در مجمع نمایندگان فدراسیون کار و کنگره‌ی اتحادیه‌های تولیدکنندگان آمریکا، در واشنگتن. سی‌ام ماه ژوئن سال 1975
____________________________

مختصری از زندگی‌نامۀ الکساندر شلیاپنیکوف

الکساندر شلیاپنیکوف Aleksandr Shlyapnikov از سال 1901 به عضویت حزب سوسیال‌دموکرات کارگری روسیه درآمد. وی که فردی کارگر بود، رهبری جنبش کارگری روسیه را در سالهای پیش از انقلاب، هنگامی که لنین و دیگران از ترس تعقیب پلیس تزاری در اروپا بسر می‌بردند(!)، بر عهده داشت. وی از پیروان اصول «دیکتاتوری پرولتاریای» مارکس و بر خلاف لنین مخالف سرسخت «دیکتاتوری حزب کمونیست» بود. شلیاپنیکوف که خود از رهبران برجسته‌ی حزب کمونیست شوروی بود، عقیده داشت که حزب کمونیست نباید نقش حاکم را ایفا کند. وی می‌گفت: «حاکمیت از آن حزب نیست، بلکه از آن طبقۀ کارگر است». از این رو وی برای نقش سازمانها و اتحادیه‌های کارگری در ادارۀ کشور اهمیت بیشتری قائل بود. وی می‌گفت: «نباید دیکتاتوری حزب کمونیست جایگزین دیکتاتوری پرولتاریا شود». لنین که پیش از انقلاب اکتبر بارها صداقت خود را به اندیشه‌ی «دیکتاتوری پرولتاریا» عنوان کرده بود، پس از انقلاب با آن به مبارزه برخواست و راه «دیکتاتوری حزب کمونیست بر پرولتاریا» را برگزید! وی به روشنی تمام نوشت: « وقتی ما را به پذیرش اصل دیکتاتوری یک حزب متهم می‌کنند، ما به آنان پاسخ می‌دهیم و می‌گوییم، آری، ما دیکتاتوری یک حزب را برگزیده‌ایم. ما بر این اصل تکیه کرده‌ایم و از آن عدول نمی‌ورزیم»! (رجوع شود به مجموعۀ آثار لنین به زبان روسی، جلد 24 ص 423). سال 1921 به دستور لنین هزاران تن از کارگران و مردم بیگناه در کرونشتاد، پتروگراد، کریمه و دیگر نواحی تیرباران و نابود شدند. لنین در آن روزگار مخالفان را که بیشتر از کارگران بودند، ضد انقلابی می‌نامید! شلیاپنیکوف در کنگرۀ دهم حزب کمونیست روسیه لنین را سخت مورد انتقاد قرار داد و گفت: « لنین با بیرحمی هر چه تمامتر پرولتاریا را دشمن انقلاب می‌نامد و تودۀ زحمتکشان را متهم می‌کند... بیماری حزب در جدا شدن دستگاه رهبری از تودۀ کارگر است... علل عدم رضایت کارگران را نباید در میان مخالفان، بلکه باید در درون کاخ کرملین جستجو کرد! متهم کردن ما نه تنها ابلهانه، بلکه غیر شرافتمندانه است».
(رجوع شود به متن تندنویسی شدۀ کنگرۀ دهم حزب کمونیست اتحاد شوروی، چاپ روسی، مسکو، 1963 ص 71-73).
شلیاپنیکوف همواره محبوب کارگران و زحمتکشان روسیه بود. وی سالیان دراز در زندانهای دهشتبار (ک.گ.ب) دستگاه امنیتی استالینی بسر برد و آخر کار به سال 1937 از سوی دژخیمان استالینی تیرباران شد.

برگرفته از کتاب «به زمامداران شوروی» از «الکساندر سولژنیتسین» ترجمۀ «دکتر عنایت‌الله رضا


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر