با نقد تاریخی باکونین یا هر آنارشیست دیگر ،نمیتوان به نقد اندیشه آنارشیسم رسید .
باکونین
فقط یک آنارشیست بود یعنی اینکه خود را آنارشیست میدانست مانند من یا
هر کس دیگری که میتواند خود را آنارشیست بداند و تعریف خاص خودش را از
آنارشیست بودن داشته باشد و آنارشیسم را کسی نمیتواند با اندیشه های خود
یا برداشت های خاص خود تعریف کند و یا آن را به اندیشه و برداشت خود محدود
کند .آنارشیسم ، اندیشمند و متفکر یا ایدئولوگ خاصی ندارد و با فرد
تعریف نمیشود مثلا باکونینیسم نداریم و کسی خود را صرفآ با اندیشه
باکونین و... تعریف نمیکند مانند مارکسیسم یا لنینیسم یا استالینیسم یا
تروتسکیسم یا .... بلکه فقط آنارشیسم داریم ، بنابرین با نقد یا نفی
تاریخی یک آنارشیست نمیتوان به نقد یا نفی
اندیشه آنارشیسم برسیم ، سوای اینکه این نقد درست باشد یا نباشد ، تازه
هیچ انسانی فارغ از خطا نیست و هیچ کس مقدس نیست چه باکونین باشد یا مارکس
یا پیامبر ادیان یا شاه باشد یا رئیس جمهور .
کسانی
که به دلیل اعتقاد به اتوریته ،اقتدار ،هیراشی (سلسله مراتب )،حزب ،
بوروکراسی ، سانترالیسم ، دیکتاتوری ، دولت ، الیت گرایی ، سرکوب مخالفین ،
قدرت طلبی ، انحصار طلبی ،جاه طلبی ، شخصیت پرستی ،رهبر پرستی ، ایدئولوگ
پرستی ،تقدس پروری و....( که تقلید نا خود آگاه چپ دولتی از راست دولتی
و یادگار و سنت تاریخی بورژوازی است که حتی
بخشی از خود سرمایه داری امروزه از شیوه های جدیدی برای کنترل جامعه و
بقای سیاسی استفاده میکند ) و یا اینکه خود را وکیل و وصی مردم و یا طبقه
کارگر میدانند و خود را پیش رو و رهبر میدانند و مردم و طبقه کارگر را
دنباله رو و پس رو میخواهند و نگاه بالا به پایین دارند نسبت به افراد
جامعه و خود را خواص جامعه میدانند و .... و از این رو مخالف آنارشیسم
هستند ولی نمیتوانند صرفآ با طرح دعوا های تاریخی این فرد با آن فرد یا
با نقد و یا نفی یک آنارشیست به نقد و نفی آنارشیسم برسند و شکست های
تاریخی اندیشه خود را لاپوشانی کنند .اتفاقا نقد تاریخی آنارشیست ها به چپ های دولتی که خواهان تشکیل دولت بودند و دولت های ناموفق بلوک شرقی و...خود را تشکیل دادند کاملا درست بود.شکست تاریخی تفکر کمونیسم دولتی آنها به معنای شکست تفکر کمونیستی غیر دولتی یعنی آنارکو کمونیست و دیگر گرایشات آنارشیستی نبود و نیست .
اما
اینکه چرا تفکر آنارشیستی نیز تا کنون نتوانسته است تفکر دولتی راست و
چپ را به شکست بکشاند دلایلی دارد که در مطلبی دیگر به آن اشاره خواهم
کرد اما در اینجا می توان اشاره کرد که تفکر آنارشیستی در طول تاریخ با
دشمنی طرفداران حاکمیت دولتی راست و چپ مواجه بوده و همه امکانات جهانی و
ابزار تبلیغاتی در دست و انحصار آنان بوده است و تا زمانی که توده های
مردم با این اندیشه آشنا نشوند و خود نخواهند که آنارشیسم را پیاده کنند و
به آن به عنوان یک آلترناتیو قابل اجرا و به جای دولت ها نگاه نکنند و
مبارزه و تلاش نکنند به یک جامعه آنارشیستی نخواهیم رسید چرا که آنارشیست
ها به جای کسی و به جای مردم مبارزه نمیکنند و آنارشیسم یک جنبش عظیم
توده ای و وسیع است که آگاهی جمعی ، اراده و خواست
عمومی، خرد جمعی ،مشارکت عمومی ،خود باوری جمعی لازم دارد تا به سوی
متحقق شدن به پیش برود .
با شکست
تاریخی چپ دولتی از راست دولتی و با توجه به بحران راست دولتی و جامعه
سرمایه داری ، اینک جنبش آنارشیستی میتواند با استفاده از اینترنت و امکان
تبلیغاتی آن هر چه بیشتر رشد کند و شاید بتواند تبدیل به یک افق ، امید و
آلترناتیو جدید شود در عرصه جهانی و حد اقل بتواند نادیده گرفته نشود تا
بتواند با افزایش مطالبات مردم بحران سرمایه داری را بیشتر کرده و موجبات
اختلاف در راست دولتی را افزایش داده تا بتواند در اولین قدم فشار
سرمایه داری را بر جامعه را کم کند و از طرفی دیگر چپ دولتی را هر چه
بیشتر متوجه ناکارآمدی تئوری تاریخ گذشته خود کند و متوجه شوند که اندیشه
سوسیالیستی دولتی نمیتواند آنها را به اهداف سوسیالیستیشان برساند و
اراده گرایانه و به جای مردم و طبقه کارگر و به نام آنان از قدرت طلبی ،
جاه طلبی و پست و مقام دولتی و حق ویژه و انحصاری منصرف شوند و خود را
برتر یا آگاه تر از مردم و طبقه کارگر ندانند و در کنار و همراه آنان
مبارزه کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر